سه‌شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۵
۰ نفر

همشهری دو - بهاره جلالوند: شاید خیلی‌ها تصور کنند برای اینکه بخواهند تبدیل به یک تولیدکننده موفق شوند، باید سرمایه زیادی داشته باشند و سال‌ها در انتظار موفقیت بنشینند درحالی‌که همیشه این باور مصداق ندارد.

علی عقلایی

علاوه بر اين، برخي فكر مي‌كنند آن دسته از توليدكنندگاني كه توانسته‌اند جايگاه خوبي در بازار داشته باشند، هيچ وقت با شكست مواجه نشده‌اند، كه اين باور هم چندان با واقعيت همخواني ندارد. علي عقلايي، جوان 22ساله‌اي است كه در زمان نوجواني خود، فكرهاي بزرگي در سر داشته كه همين فكرهاي بزرگ و تلاش‌اش، او را تبديل به يكي از توليدكنندگان موفق گل و گياه، به‌ويژه گياهان خاص و كمياب كرده است. با او همراه شديم تا با رمز موفقيتش و اينكه چه مسيري را تا به امروز پيموده، آشنا شويم.

  • چه شد كه سر از فروش گل و گياه درآورديد؟

پدرم نجار است و علاقه زيادي به گل‌ و گياه دارد و به همين دليل يك گلخانه در فسا (استان فارس) داشتيم و من هم از زمان كودكي با گل و گياه بزرگ شدم. وقتي 11سالم بود به‌دليل شرايط اقتصادي خانواده و اينكه فشاري از نظر مالي به خانواده وارد نكنم، تصميم گرفتم در «آرامگاه دارالرحمه»، گل بفروشم. البته خانواده‌ام اصلا اجباري براي اين كار نداشتند و من خودم دلم مي‌خواست مستقل باشم و اگر چيزي نياز داشتم خودم بخرم.

  • براي اينكه بتوانيد نخستين‌بار گل بخريد و بفروشيد، پول از كجا آورديد؟

يكي از دوستان پدرم كه وضع مالي خوبي داشت، در آن زمان به من 200هزار تومان قرض داد تا بتوانم براي نخستين‌بار گل بخرم. قول دادم كه پولش را 20روز بعد پس بدهم كه به لطف خدا، هم توانستم بدهي‌ام را بدهم و هم پول بيشتري به‌دست بياورم. بعد از مدتي توانستم با پولي كه جمع كرده بودم، خودم تبديل به توزيع‌كننده گل بين گلفروشي‌هاي فسا شوم. براي اين منظور يك سردخانه هم راه‌اندازي كردم و گل‌ها را در آنجا نگهداري مي‌كردم و مي‌فروختم. وقتي 13سالم شد، تصميم گرفتم خودم گل توليد كنم به همين دليل حدود 500عدد پياز گل مريم را به قيمت 100هزارتومان خريدم و در گلخانه پدرم كاشتم. كم‌كم با فروش اين گل‌ها و افزايش توليد آنها، تبديل به توليدكننده گل شاخه‌اي مريم شدم و گل‌ها را در بخش‌هاي مختلف استان فارس مي‌فروختم.

  • آن‌موقع‌هــا سن‌تان زياد نبود، چطور شما را در بازار جدي مي‌گرفتند؟

هميشه سعي مي‌كردم به‌گونه‌اي رفتار كنم كه افراد به كارم اعتماد كنند و به سنم توجهي نداشته باشند. يكي از كارهايي كه باعث موفقيت من شد، اين بود كه زماني كه براي فروش گل‌هايم مي‌رفتم، لبخند مي‌‌زدم؛ ضمن اينكه صادقانه رفتار مي‌كردم. همه اينها باعث مي‌شد كه 80درصد خريداران با وجود سن كمي كه داشتم به من اعتماد كنند و بسياري از آنها حتي من را تشويق مي‌كردند.

  • كار كردن،آسيبي به درس خواندن‌تان نمي‌زد؟

نه، چون برنامه‌ريزي داشتم و هميشه درس‌هاي مدرسه را به‌صورت روزانه مي‌خواندم تا تداخلي بين درس خواندن و كارم به‌وجود نيايد. حتي مقطع راهنمايي را به‌صورت جهشي خواندم و حدود 16سالگي موفق به دريافت ديپلم شدم و يك سال استراحت كردم و بعد از آن به دانشگاه رفتم و در رشته كشاورزي گرايش اصلاح نباتات تحصيل خود ادامه دادم. حدود 3ترم به پايان تحصيلاتم مانده بود كه ترك‌تحصيل كردم چون بيشتر دروس دانشگاه به‌صورت تئوري بود و احساس كردم نمي‌توانم روي كارم تمركز كافي داشته باشم.

  • كارتان را با فروش گل مريم ادامه داديد يا اينكه كار جديدي را در زمينه گل و گياه در همان سال‌هاي نوجواني شروع كرديد؟

زماني كه 14ساله بودم با گياه ونوس حشره‌خوار در درس زيست‌شناسي آشنا شدم و علاقه زيادي به آن پيدا كردم و دلم مي‌خواست هر طور شده آن را به‌دست بياورم و از نزديك ببينم. حدود چند‌ماه طول كشيد تا بالاخره آن را از اينترنت پيدا كردم و خريدم ولي متأسفانه بذر‌هاي آن جواب نمي‌داد و خراب مي‌شد. بعد از آن يكي از دوستان پدرم، 5بوته از خارج برايم آورد كه تنها يك بوته آن سالم ماند و بقيه خراب شدند. همان يك بوته را با دقت نگهداري و بزرگ كردم تا اينكه به‌دليل علاقه‌اي كه به اين گياه داشتم يك كتاب كشت بافت گياهي (توليد ميليون‌ها گياه همانند يكديگر، از يك قطعه گياهي يك سانتي‌متر در يك سانتي‌متر) خريدم تا بتوانم با خواندن آن، از طريق كشت بافت، اين گياه را تكثير كنم. اين كتاب را 11بار خواندم و چون مطالب آن تخصصي بود چيز زيادي از آن متوجه نشدم و به همين دليل به دانشگاه مراجعه كردم تا آنها من را راهنمايي كنند. مطالعاتم در اين زمينه ادامه داشت تا اينكه براي ادامه اين كار يك اتاق كوچك را كه 20درصد آن ايزوله بود به كشت بافت گياهي اختصاص دادم. تقريبا يك سال و نيم روي گياه ونوس حشره‌خوار كار كردم و در نهايت در حدود سن 18سالگي شركت خودم را در زمينه گياهان حشره‌خوار، براي نخستين‌بار راه‌اندازي كردم. همه‌‌چيز خوب پيش مي‌رفت تا اينكه يك سال بعد شكست خوردم. در واقع در سن 19سالگي، ورشكسته شدم.

  • بعد از اينكه ورشكسته شديد، چگونه دوباره توانستيد به‌كار خود ادامه بدهيد؟

اين شكست، براي من تبديل به يك تجربه و پلي به سوي موفقيت شد. بعد از اينكه ورشكسته شدم حدود 5‌ماه تمام عواملي كه در اين مسئله نقش داشتند را بررسي كردم و علاوه بر آن، تحقيقاتم را ادامه دادم. بعد از آن هم به تهران آمدم و يك خانه در جاده مخصوص كرج اجاره كردم تا كارم را در تهران دنبال كنم. با توجه به اينكه تمام سرمايه‌ام را از دست داده بودم، بايد سخت كار مي‌كردم تا مي‌توانستم شركت جديدي را راه‌اندازي كنم. براي اين منظور كارگاه‌هاي آموزشي كشت بافت گياهي مي‌گذاشتم و حتي كارگري هم مي‌كردم تا بتوانم سرمايه‌اي براي راه‌اندازي شركت به‌دست بياورم. تمام فضاي خانه‌ اجاره‌اي خود را به توليد و آزمايشگاه اختصاص دادم و انباري 6متري اين خانه را هم تبديل به اتاق خواب كردم. بعد از گذشت يك سال و با كسب تجربه زياد، در سن 20سالگي شركت خود را با نگاه جديدتري راه‌ انداختم. هدفم از ابتداي كار اين بود كه توليدات خاص و با كيفيتي عرضه كنم و عملكرد متفاوتي براي توليد، نسبت به ساير توليدكنندگان گل و گياه داشته باشم. ضمن اينكه قصد داشتم با بازار خارجي رقابت كنم و به جاي سوددهي، به كيفيت محصول خود و اشتغال‌زايي فكر مي‌كردم.

  • خيلي از افراد بر اين باورند كه براي راه‌اندازي يك شركت بايد سرمايه زيادي داشت شما براي راه‌اندازي اين شركت در ابتداي كار چقدر سرمايه‌گذاري كرديد، ضمن اينكه چطور وارد مرحله تجاري‌سازي شديد؟

من شركت را تنها با سرمايه 5ميليون تومان در سال 1394 راه‌اندازي كردم. اگر كسي كار جديد و نو(ايده جديدي) براي ارائه داشته باشد، مي‌تواند با سرمايه كم هم وارد عرصه توليد شود اما اگر كار جديدي ارائه نشود، در چنين شرايطي بايد تا حدودي به سرمايه بالا متكي بود. يكي از مهم‌ترين سرمايه‌هايم، اعتبارم است و هميشه به‌گونه‌اي در بازار كار برخورد كرده‌ام كه سايرين به من اعتماد دارند. براي مثال، بارها پيش آمده كه مواداوليه، با قيمت بالا در اختيارم قرار گرفته است و من بعد از فروش در تاريخ معيني پول آن را پرداخته‌ام. براي اينكه وارد تجاري‌سازي شركت شوم، يك همايش بزرگ برگزار و افراد زيادي را هم از استان‌هاي مختلف كشور به اين همايش دعوت كردم. حدود 300نفر در اين همايش شركت كردند و با كار ما آشنا شدند و اين بهترين رونمايي از محصولات و تبليغات براي ما بود.

  • براي توسعه كار خود از فضاي مجازي چقدر بهره گرفتيد؟

حدود 50درصد از فضاي مجازي بهره گرفتم و با توجه به اينكه در فضاي مجازي موارد غيرقابل اعتماد هم وجود دارد، سعي كردم براي ارائه كارم چندان به آن متكي نباشم. بيشتر دوست دارم مشتري‌ها گياهان را از نزديك ببينند و لمس كنند حتي اگر آن را نخرند هم از نظر من اشكالي ندارد و همين كه مثلا يك مشتري با ديدن گياه حشره‌خوار هيجان‌زده شود، براي من لذتبخش است.

  • شركت شما علاوه بر توليد باكيفيت گياهان چه ويژگي‌هاي ديگري دارد كه آن را از ديگر شركت‌هاي توليدكننده گل و گياه متمايز مي‌كند؟

شركت ما در واقع، يك شركت دانش بنيان محسوب مي‌شود. در شيراز توليد نشاء گياهان فصلي و زينتي را داريم كه اين گياهان با نور مصنوعي پرورش پيدا مي‌كنند و مصرف آب هم براي پرورش آنها بسيار پايين است. در تهران هم 27مدل گياه خاص را از روش كشت بافت توليد مي‌كنيم كه قرار است هر‌ماه به تعداد اين گياهان اضافه شود. مهم‌ترين توليدات ما گياهان حشره‌خوار در 5گونه و گياهان هوازي و اركيده به‌حساب مي‌آيند. يكي از ويژگي‌هايي كه ما براي توليد گياهان به آن توجه ويژه‌اي داريم، كيفيت بسيار بالاست تا بتوانيم اين فرهنگ را بين مردم جا بيندازيم كه توليدات ايراني مي‌توانند با توليدات خارجي رقابت داشته باشند. اميدواريم تا سال 1400صادرات به كشور هلند داشته باشيم. همچنين يكي از كارهايي كه ما انجام مي‌دهيم، پشتيباني پس از خريد است كه باعث مي‌شود شركت ما از ساير شركت‌هاي توليدكننده گل و گياه متمايز شود. ما 3هزار و400مشتري ثابت داريم كه تا‌كنون، وضعيت گياهان آنها به‌صورت دوره‌اي بررسي شده است و اين كار همچنان ادامه دارد. اگر مشكلي براي گياه به‌وجود آمده باشد، آن را بررسي و برطرف خواهيم كرد و درصورت نياز گياه را براي مشتري به‌صورت رايگان تعويض مي‌كنيم.

  • به مسئله صادرات اشاره كرديد، هم‌اكنون به كدام كشورها صادرات داريد؟

صادرات هزار گلدان گياه حشره‌خوار را به امارات متحده عربي (دوبي)، به‌صورت آزمايشي داشتيم و تصور نمي‌كرديم كه تا اين حد از آن استقبال شود به‌همين دليل قصد داريم تعداد بيشتري به اين كشور و حتي ساير كشورهاي همسايه صادر كنيم.

  • با توجه به اينكه يك شركت دانش‌بنيان هستيد چه حمايت‌هايي از شركت‌ شما شده است؟ آيا از تسهيلات بانكي هم براي توسعه كارتان بهره گرفته‌ايد؟

حمايت‌هاي روحي و مشاوره‌هاي خوبي براي من صورت گرفت ضمن اينكه مكان فعلي شركت را كه در ساختمان علم و فناوري دانشگاه تربيت‌ مدرس است در اختيار ما قرار دادند. ولي من خودم تمايلي به گرفتن وام نداشتم و سعي كردم روي پاي خودم بايستم ضمن براي گرفتن وام نياز به گذاشتن وثيقه، داشتن ضامن و... است و انجام چنين كاري بسيار زمانبر است.

  • براي چند نفر اشتغال‌زايي كرديد و آيا جوان بودن شما تأثيري در روند مديريت‌تان نگذاشته است؟

حدود 40 نفر به‌صورت مستقيم با شركت همكاري دارند و در سال آينده تعداد كاركنان قرار است به حدود 60نفر برسد. هر چه كار ما توسعه پيدا كند، تعداد كاركنان هم بيشتر خواهد شد. جوان بودن من تأثيري در روند مديريت نداشته چون نگاه از بالا به پايين نداشته‌ام و هميشه تمام پرسنل شركت را به يك جلسه ماهانه دعوت مي‌كنم تا ايده‌ها و نظرات خود را ارائه بدهند. شركت را متعلق به تمام كاركنان مي‌دانم و تفاوتي بين كارگر گلخانه و كارمند ارشد، از نظر احترام و مشاركت، قائل نمي‌شوم. كارگروهي در شركت ما بسيار اهميت دارد و كاركنان به اين باور رسيده‌اند كه اگر خوب تلاش كنند و شركت پا برجا بماند، به نفع خود آنهاست و به همين دليل همه با علاقه به پيشرفت شركت فكر مي‌كنند. همچنين تمام كاركنان شركت نيروهاي جوان هستند چون معتقدم نيروي جوان مي‌تواند ايده‌هاي جديد زيادي داشته باشد كه به توسعه و پيشرفت شركت كمك مي‌كند.

  • براي استخدام كاركنان شركت به چه مواردي توجه مي‌كنيد؟

سعي مي‌كنم بهترين افراد را براي كار انتخاب كنم و در گزينش سختگير هستم. كسي كه مي‌خواهد از كاركنان اين شركت شود، بايد در وهله اول به كاري كه قرار است انجام بدهد علاقه داشته باشد. نمرات دانشگاهي فرد هم حدود 40درصد براي استخدام، حائز اهميت است؛ البته تنها به نمرات دروس تئوري توجه نمي‌كنم و نمرات دروس عملي برايم اهميت بيشتري دارد. يكي از نكات مهمي كه در شركت به آن توجه كرده‌ام، استخدام كاركنان براساس رشته تحصيلي و تناسب آن با عنوان شغلي ا‌ست؛ به‌عبارت روشن‌تر هر كسي در جايگاهي كه بايد باشد قرار گرفته و همين مسئله باعث موفقيت‌مان شده است.

  • به غير از كار در شركت، چه كارهاي ديگري انجام مي‌دهيد؟

عضو بنياد ملي نخبگان هستم و گواهي ثبت اختراع هم دارم به همين دليل گاهي در دانشگاه تربيت مدرس، كشت بافت گياهي را در قالب كارگاه، تدريس مي‌كنم. علاوه بر اين در ساير استان‌هاي كشور هم كارگاه‌هايي برگزار كرده‌ام و تا جايي كه در توان داشته‌ام سعي كرده‌ام به سؤالات افراد پاسخ بدهم.

  • چرا مهاجرت نكرديد؟ اصلا به اين ماجرا فكر كرده‌ايد؟

قطعا مي‌توانم به جايگاهي كه مي‌خواهم در داخل كشور برسم و لزومي براي مهاجرت نمي‌بينم، ضمن اينكه دوست ندارم از خانواده‌ام دور باشم. خودم را متعلق به كشورم مي‌دانم. همانطور كه اشاره كردم، يكي از اهدافم صادرات است و قصد دارم نام ايران را در رابطه با اين كار، جهاني كنم و روي توليد ملي حساسيت خاصي دارم به همين دليل نمي‌خواهم مهاجرت كنم و مطمئنم مي‌توانم به اهدافم در همين‌جا برسم.

  • چه افرادي در زندگي شما باعث رسيدن به اين موفقيت‌تان شدند؟

اول از همه لطف خدا بود كه توانستم به جايگاه فعلي‌ام برسم. هميشه خدا را به‌دليل داده‌ها، نداده‌ها و چيزهايي كه گاهي در زندگي از آدم مي‌گيرد، شكر مي‌كنم. مؤثرترين و تأثيرگذارترين فردي كه باعث شد من موفق شوم، پدرم است كه هميشه در همه شرايط، از من پشتيباني مي‌كند. علاوه بر اين دعاهاي مادرم تأثيرات مثبت زيادي در زندگي‌ام داشته است.

کد خبر 364265

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha